إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ

إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ

سایت رسمی جماعت دعوت و اصلاح

  • ابن‌خلدون، تاریخ‌نگار مشهور اسلامی نگاهی حدّاقلّی به احکام دینی دارد و تمامیّت‌خواه نیست و انتظار کشف ذرّه و اتم و درمان بیماری‌های جسمی را از دین انتظاری ناموجّه و غیر معقول می‌داند که در تناقض با منقولاتی از پیامبر(ص) می‌باشد.

    ابن‌خلدون، انتظار رفع تمام مشکلات و گره‌گشایی از مشکلات جسمی، اقتصادی و اجتماعی را از دین ندارد که بزرگترین ظلم به دین ناشی از همین نگاه‌های حدّاکثری است.

    از ابن‌خلدون در «دیوان المبتدا و الخبر» مجلّد اول صفحه‌ی ٦٥١ انتشارات دار الفکر بیروت می‌خوانیم:

    گزاره‌های پزشکی موجود در کتاب‌های شرعی نیز از همین جنس هستند یعنی وحی نیستند و منشأ الهی ندارند بلکه حاصل تجارب مردمان سرزمین عربستان بوده است.

  • دین، معنویت، خوبی و حقّ همگی ریشه‌ای خدایی دارند و خداگونه هستند، به عبارت دیگر حقّ و خوبی یا دین و معنویت جلوه‌هایی از خداوند هستند و هر اندازه به‌سوی این ارزش‌ها رهسپار شویم، به همان اندازه انسانی‌تر می‌شویم و لیاقت محبوبیت باری را پیدا می‌کنیم.

    کاک احمد دین را در خدمت انسانیت انسان می‌داند از او می‌خوانیم: «دین با معانی مختلفی که دارد و ساده‌ترین معنی‌اش این است: نظام و شریعت و برنامه‌ای که انسانیّت انسان را اداره می‌کند به اعتبار حیات دنیایی انسان.»

  • «بعضی از مردم باران را حسّ می‌کنند. بعضی دیگر فقط خیس می‌شوند.» (باب مارلی)

    چرا باران؟

    در باران چه چیزی نهفته است که ما را به‌سوی خود می‌کشاند تا آن را حسّ کنیم و تجربه‌ای ناب عایدمان شود؟!

     باران شدن و باریدن ممکن است؟

    قرآن که کتابی تجربه‌ساز و حسّ برانگیز است باران را منبع حیات و لازمه‌ی زندگی نام می‌نهد:

    «جَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ»؛ هرچیز زنده‌ای را اعم از انسان، حیوان و گیاهان از آب آفریده‌ایم.

    با تأمّل ژرف و نگاه دقیق در پدیده زیبای چون باران در می‌یابیم که در باران روح آفرینندگی نهفته است؛ لاله‌زار منتظر را می‌خنداند

  • گذر از ظواهر

    07 مهر 1397

    صورت و ظاهر همیشه فریبنده و مانع از دسترسی و رفتن به اعماق و کنه امور می‌شوند ؛ دلبردگی مفرط و فریبندگی دو خصوصیت بارز ظاهر و پوسته‌ی اشیاء بشمار می‌آیند، در لایه‌های بالا ماندن و نرفتن به سطوح زیرین باعث دلزدگی و قشری نگری می‌شود.

    اهل دل و صاحبان بصیرت مدام یادآوری کرده‌اند در هر حادثه‌ای علاوه بر آنچه به چشم می‌آید به آنچه به چشم ظاهر نمی‌آید نیز نظر کنید و تک به تک هر آنچه در هسته نفهته است را برکشید و بیرون آورید.

  • متن‌ شعر:

    ھە‌وڵت ئەگەر بە ڕاسە لە بۆ مەردمە نە خۆت

    ھەوڵت نەبێ کە قافڵە خۆشێ بگاتە جێ

    ھە رتا کە مللەتێ لە گ بارێکە‌وە نە‌گا

    ھەرچێکی دەس کەوێ وەک ئەبینی لە کیس ئەچێ

    خۆشە نەجاتی مللەتی مەزڵوم بەڵام ئەگه‌ر

    مایەی حکومەتت پەلەیە، بێ نە‌تیجەیە

    دوشمن لە ڕاس‌و چەپ، دەس‌و پا و ھاودەسی فرەس

    خاس بی لە پات ئە‌خات‌و خراو بی ئەوا ھەیە

    ( دیاریێ بۆ یاران؛ دیوانی شێعری کاکە ئەحمەدی موفتی زاده، شعر شماره ١٥٢، په‌له مه‌که، دفتر سوّم، ص ١٢٨)

  • مدّعیان تقدم اخلاق بر دین، معتقدند که پیش از دین نیز، مفهوم خوب و بد، درست و نادرست معلوم بوده است و حسن و قبح یک امر ذاتی و عقلی است. به عکس جریان اوّل قائلان به تقدّم دین بر اخلاق بر این باورند که خوب و بد، حسن و قبح و کلاً اخلاق/ارزش‌ها/اعتباریات شرعی و نقلی هستند

  • در لابلای آثار اندیشمندان اسلامی میراث نحله عارفان بسترهای مناسب تری برای ریشه دواندن درخت معنویت را دارا هستند، مولانا پیامبران الهی را ماهیان بحر پاک کبریا می‌داند و توصیه می‌کند هر که خواهد همنشینی با خدا تا نشیند در حضور اولیا.

    اولیا درس‌آموزان مکتب پیامبران هستند و با تأمّل‌ و تأسّی‌‌‌ به آثار آنان می‌توانیم از امراض روحی رهایی بیایم و اندکی از تشنگی خود را سیراب کنیم.

    برای این منظور لازم است حال و وضعیت وجودی آنان را درک کنیم و خود را به آستان آنان برسانیم چون جام‌هایی که طالبان معنا می‌نوشند شادی‌آور و فرح‌افزاست.

  • در عزلت و خلوت

    29 اردیبهشت 1397

    بسامد دو مفهوم عزلت و خلوت در میراث عرفانی_اسلامی بسیار بالاست تا آنجا که هر یک از عارفانی که درس سلوک معنوی را آموزش داده‌اند از این دو واژه و آنچه بر این‌ها‌ مترتب می‌شود غافل نبوده‌اند.

    سلوک، همانطور که از ریشه لغوی آن پیداست به معنای در پیش گرفتن راهی است که به مبدأ و غایتی مشخص و معین منجر بشود.

    عارفان اسلامی از این مفهوم، رفتن سوی خداوند را مراد کرده‌اند و برای آن مدارج و منازل مشخصی را در نظر گرفته‌اند.

    از میان نویسندگان سیر سلوک خیل کثیری ابتدای رفتن در این وادی را عزلت‌گزینی و جدایی دانسته‌اند به همین دلیل بازشناسی و بازآموزی این مفهوم مهم عرفانی ضروری و لازم می‌آید

  • آنچه در پی می‌آید نوعی انتقاد به برداشت دکتر عبدالکریم سروش از مقوله دگرپذیری است؛ همچنین می‌کوشم مقداری از دیدگاه کاک احمد مفتی‌زاده را بەنسبت مقوله دیگرپذیری تبیین کنم. پیش از ایراد انتقادات لازم است تعریفی از پلورالیزم داشته باشم که دقیقاً‌ مرادم از پلورالیزم چه نوعی از پلورالیزم است...